نوشته شده توسط : شیما خطیب زاده

من امیرحسینم رو میخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

 

الان هرکاری کردم نتونستم مطلب بزارم انقدر دلتنگ عشقمم که حال و حوصله ندارم الان 49 روز که امیر حسینم رو ندیدم دلم براش یه ذره شده تازه 40 روز دیگه هم باید صبر کنم تا بیاد وااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا چه صبری دارم من ذیگه دارم کم میارم الان داشتم باهاش حرف میزدم کلی خودم رو کنترل کردم که گریه نکنم آخه گلم راه دور اذیت میشه تازه کلی هم الکی باهاش خندیدم که روحیش خوب باشه دلم خیلی گرفته اصلا نمیدونم چی دارم مینویسم 





:: بازدید از این مطلب : 1127
|
امتیاز مطلب : 203
|
تعداد امتیازدهندگان : 65
|
مجموع امتیاز : 65
تاریخ انتشار : 1 آبان 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
ليلي در تاریخ : 1389/8/3/1 - - گفته است :
خوش بحال تو که بعد 40 روز ديگه عشقتو مي بيني اما من چي؟
من دارم دق مي کنم
شب و روز کارم شده گريه و زاري
چون عشقم(بهمن) نميخاد منو ببينه و چند وقت پيش گفت چند بار گفت که ازم نفرت داره و منو با دنيايي از غم تنها گذاشت
من هنوز عاشقشم ، دوسش دارم، اما هيچکسو ندارم که باهاش درددل کنم
گريه کنم
کسي نيست به بهمن من بگه که چقد دلم براش تنگ شده الان 50روزه ازش دورم و دارم ديونه ميشم
هر وقت بهش پيغام ميدم که دلم براش تنگ شده اون در جوابم فقط يه کلمه ميگه که ديگه هرچي بوده تموم شده و الان ازت نفرت دارم
واسم دعا کنين
خيلي تنهام
خيلي

/weblog/file/img/m.jpg
namakdoon در تاریخ : 1389/8/2/0 - - گفته است :
ای کاش یکی منم اینقدر دوست داشت

/weblog/file/img/m.jpg
شیدا و محمد در تاریخ : 1389/8/2/0 - - گفته است :
سلام عسیس
دیگه سر نمیزنی... احوال نمیگیری...
گفتم یه خبر از خواهر گلم بگیرم ببینم در چه روزه که میبینم حسابی دلتنگ عشقشه...
میدونم چه حالی داری و درکت میکنم... واقعا صبر زیادی داری چون اگه من جای تو بودم انقدر صبر نمیکردم... و حتما حسابی گریه میکردم...
ولی پاداش صابران زیاده... به خدا توکل کن و منتظرش باش.. به زودی این روزا هم تموم میشه گلم...
به امید برگشتن امیرحسین


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: